هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از عشق الهی و رسیدن به وصال معشوق حقیقی سخن می‌گوید. شاعر با بیانی شورانگیز از تجربه‌های عرفانی خود می‌گوید که چگونه همه چیز را فدای عشق معشوق کرده، از تعلقات دنیوی رسته و به سرچشمهٔ حقیقت رسیده است. او از گذشتن از ظواهر فریبنده و رسیدن به جمال حقیقی، از پاک کردن دل از نقش‌های دنیوی و نقش بستن صورت معشوق بر آن، و از تشنگی و عطش روحانی که با جرعه‌ای از چشمهٔ حیات معشوق فرو نشانده شده، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۶۸۴

چشم بر هر چه گشادیم رخ خوب تو دیدیم
گوش بر هر چه نهادیم حدیث تو شنیدیم

مردمان چشم گشودند و ندیدند به جز غیر
ما ببستیم دو چشم و بجمالت نگریدیم

لوح دلرا که بر آن نقش و نگار دگران بود
پاک شستیم و بر آن صورت خوب تو کشیدیم

حسن خوبان فریبنده ز دریای تو موج است
ابروی همه از حسن روانبخش تو دیدیم

گر سراب دو جهان رهزن دین و دل ما شد
آخرالامر بسر چشمهٔ مقصود رسیدیم

عارفان وصف تو از دفتر و اسناد شنیدید
ما ز یاقوت گهربار لبان تو شنیدیم

تشنه یکچند دویدیم درین وادی خونخوار
آخر از چشمه حیوان تو یکجرعه چشیدیم

قطرهٔ مستی ما را ز می عشق تو بس بود
لله الحمد بدریای وصال تو رسیدیم

بایع و بیع و ثمن مشتری و جنس تو بودی
سر بسر کوچه و بازار جهان را همه دیدیم

چند بر خرقهٔ پرهیز زدن پنبهٔ توبه
آفرین باد ترا عشق کزین خرقه رهیدیم

بارها جامهٔ تقوی بگنه چاک ز دستیم
از بی حلّهٔ عفو تو بسی جامه دریدیم

پای سعیت همه شد آبله در راه طلب فیض
بار ما در دل ما بود عبث می‌طلیدیم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.