هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر رابطهٔ عمیق و وابستگی شاعر به معشوق است. شاعر خود را در مقابل عظمت معشوق حقیر و کوچک می‌بیند، اما در عین حال احساس می‌کند که وجودش به معشوق وابسته است و همهٔ خوبی‌هایش از او سرچشمه می‌گیرد. شاعر همچنین از احساسات متناقض خود مانند شادی و غم سخن می‌گوید که همه تحت تأثیر معشوق است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانهٔ این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۷۰۰

حسنش دریا و من سبویم
عشقش چوکان و من چه گویم

من قالبم او مرا چو جانست
او آب روان و من چه جویم

او چون نائی و من چه نایم
نالان و حزین و زار اویم

او از لب من سخن سراید
این نیست که ترجمان اویم

ای خواجه مرا حقیر مشمار
پروردهٔ دست لطف اویم

از نیک به جز نکو نیاید
چون او نیکوست من نکویم

چون پشت من اوست در همه حال
با او پیوسته روبرویم

گاه از شادی غزل سرایم
گاهم از غم چو فیض مویم

آنرا که بود بکوی او خاک
افتاده به چه خاک کویم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.