هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به سفر روح از دنیای مادی به سوی عالم معنا و رسیدن به حقیقت و خداوند اشاره دارد. شاعر از گذر از تن و جان، عبور از مکان و لامکان، و رهایی از قفس دنیوی سخن میگوید و آرزوی پرواز به سوی عالم بالا را دارد.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۷۰۱
گی باشد از جهان بدن سوی جان رویم
زان نیز بگذریم ورای جهان رویم
از تن بجان سوی جانان سفر کنیم
طی مکان کنیم و سوی لامکان رویم
شور و شغب کنیم پس پردهٔ صور
وین راه را ز چشم خلایق نهان رویم
کس دید و کس ندید به پریم زین قفس
تا کوه قاف جانت عنقا روان رویم
تا چند اوفتیم در این و گل چو خر
چون عیسی از زمین بسوی آسمان رویم
تا چند اینچنین گذرانیم روزگار
گویند هست طور دگر آنچنان رویم
سوزیم در جحیم خودیفیض تا بکی
خود واکنیم از خود و سوی جنان رویم
زان نیز بگذریم ورای جهان رویم
از تن بجان سوی جانان سفر کنیم
طی مکان کنیم و سوی لامکان رویم
شور و شغب کنیم پس پردهٔ صور
وین راه را ز چشم خلایق نهان رویم
کس دید و کس ندید به پریم زین قفس
تا کوه قاف جانت عنقا روان رویم
تا چند اوفتیم در این و گل چو خر
چون عیسی از زمین بسوی آسمان رویم
تا چند اینچنین گذرانیم روزگار
گویند هست طور دگر آنچنان رویم
سوزیم در جحیم خودیفیض تا بکی
خود واکنیم از خود و سوی جنان رویم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.