هوش مصنوعی: این متن بیانگر گفتگوی عاشقانه‌ای است که در آن یکی از طرفین از دیگری رنجیده و شکایت می‌کند. عاشق، معشوق را به دوری، شکایت و ناسپاسی متهم می‌کند و از او می‌خواهد که از عشقش دم نزند. معشوق در پاسخ، عاشق را به نالایقی در عشق و فرار از سختی‌ها متهم می‌کند. در نهایت، عاشق با اعتراف به اشتباهاتش، از معشوق می‌خواهد که او را ببخشد و حتی جانش را فدای معشوق کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه، رنجش و تسلیم است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'تیغ جفا بر من مزن' یا 'سرم گردن بزن' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۷۰۷

رنجیده از من میگذشت گفتم چه کردم جان من
گفتا ز پیشم دور شو دیگر بگرد من متن

از ما شکایت می‌کنی سر را حکایت می‌کنی
ما را سعایت میکنی از عشق ما خود دم مزن

تو مرد عشق ما نهٔ جور و جفا را خانهٔ
تو قابل اینها نهٔ دعوی مکن عشق چو من

ز اندوه و غم دم میزنی بر زخم مرهم مینهی
دل میکنی از غم تهی دل از وصال ما بکن

کردند مشتاقان ما در راه ما جانها فدا
تو میگریزی از بلا آسوده شو جانی مکن

گفتم سرت گردم بگو از هرچه من کردم بگو
ای چارهٔ دردم بگو دل کن تهی ز اندوه من

بد کردم و شرمنده‌ام پیش تو سرافکنده‌ام
خوی ترا من بنده‌ام تیغ جفا بر من مزن

ازتوچسان‌بتوان‌گسیخت وزتوچه‌سان بتوان‌گریخت
خون مرا باید چو ریخت اینک سرم گردن بزن

از فیض دامن در مکش از چاکر خود سر مکش
بر لوح جرمش خط بکش بر آتش دل آب زن

گر نگذری از جرم من جان من آن تست و تن
تیغی بکش بر من بزن منت بنه بر جان من
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.