۳۱۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۳۲

بلبل از گلزار میگوید سخن
کرکس از مردار میگوید سخن

گل ز لطف رنگ و بو دم میزند
خار از آزار میگوید سخن

یار حرف یار دارد بر زبان
غیر از اغیار میگوید سخن

زاهد از حور و قصور و انگبین
عشق از دیدار میگوید سخن

عابد از سجاده و تسبیح و ذکر
کافر از زنار میگوید سخن

عاقل از ناموس و رسم و نام و ننگ
مست از خمار میگوید سخن

پادشاه از تاج و تخت و لشکری
لشکر از پیکار می‌گوید سخن

اهل علم از درس و بحث و مدرسه
تاجر از تجار می‌گوید سخن

در طبیعی بحث دارد فلسفی
صوفی از اسرار می‌گوید سخن

عارف از حق واعظ عقبی پرست
از بهشت و نار می‌گوید سخن

مفتی از دستار و ریش و طیلسان
قاضی از دینار می‌گوید سخن

بانو از اسباب طبخ آش و نان
خواجه از بازار می‌گوید سخن

شاعر از رخساره و زلف بتان
هرزه‌گو بسیار می‌گوید سخن

هر کسی کاری که دروی ماهر است
بیشکی ز آن کار می‌گوید سخن

چون نصیبی دارد از هر پیشه فیض
در همه اطوار می‌گوید سخن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.