هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که از نمادهایی مانند شمع، خورشید و ظلمت برای بیان مفاهیم عمیق معنوی استفاده میکند. شمع به عنوان نماد روشنایی و فداکاری، و خورشید به عنوان نماد نور حقیقت و رهایی از تاریکی ظلمت توصیف شده است. شعر به شنونده توصیه میکند که از نور خورشید (حقیقت) الهام بگیرد و از تاریکیهای جهل و ظلمت رها شود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و نمادین است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. این مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده و ناملموس باشد.
غزل شمارهٔ ۱۱۸۸
اَلا ای شمعِ گریان گَرمْ میسوز
خَلاصِ شمع نزدیک است شُد روز
خَلاصِ شَمعها شمعی بَرآمَد
که بر زَنگیِّ ظُلْمَتهاست پیروز
نَهان شُد ظُلْم و ظُلْمَتها زِ خورشید
نَهان گردد اَلِف چون گشت مَهْموز
شِنو از شَمسْ تاویلات و تَعبیر
چو اَنْدَر خواب بِشْنیدی تو مَرموز
چُنین باشد بیانِ نورِ ناطِق
نه لب باشد نه آواز و نه پَدفوز
چو مَهْ از ابرِ تَنْ بیرون رو ای دوست
هزار اِکْسیر از خورشید آموز
پی خورشید بهر این دوانست
هلال و بدر صبح و شام چون یوز
چو دیدی پَرده سوزیهای خورشید
دَهان از پَرده دَرّیدن فرودوز
خَمُش آن شیرِ شیران نورِ مَعنیست
پَنیری شُد به حَرف از حاجَتِ یوز
خَلاصِ شمع نزدیک است شُد روز
خَلاصِ شَمعها شمعی بَرآمَد
که بر زَنگیِّ ظُلْمَتهاست پیروز
نَهان شُد ظُلْم و ظُلْمَتها زِ خورشید
نَهان گردد اَلِف چون گشت مَهْموز
شِنو از شَمسْ تاویلات و تَعبیر
چو اَنْدَر خواب بِشْنیدی تو مَرموز
چُنین باشد بیانِ نورِ ناطِق
نه لب باشد نه آواز و نه پَدفوز
چو مَهْ از ابرِ تَنْ بیرون رو ای دوست
هزار اِکْسیر از خورشید آموز
پی خورشید بهر این دوانست
هلال و بدر صبح و شام چون یوز
چو دیدی پَرده سوزیهای خورشید
دَهان از پَرده دَرّیدن فرودوز
خَمُش آن شیرِ شیران نورِ مَعنیست
پَنیری شُد به حَرف از حاجَتِ یوز
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.