هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق و فداکاری شاعر نسبت به معشوق است. شاعر با عباراتی پراحساس مانند «فدای تو» و «جان دهم» نشان میدهد که حاضر است همه چیز را برای معشوق قربانی کند. او از معشوق میخواهد نزدیکتر بیاید، از لطف و قهر او استقبال میکند و حتی آرزو میکند که در بهشت نیز مورد دعای حوران قرار گیرد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به کار رفته نیاز به بلوغ عاطفی و شناختی دارد.
غزل شمارهٔ ۸۰۱
بیپرده رخ نما که شوم من فدای تو
در چشم من در آ که شوم من فدای تو
دور از چشم بد که سراپای نکوئیی
نزدیکتر بیا که شوم من فدای تو
خوب آمدی بیا که بپای تو جان دهم
دردم شود دوا که شوم من فدای تو
با من هر آنچه میکنی از لطف و قهر و ناز
هست آنهمه بجا که شوم من فدای تو
در خلد چون بناز خرامی برسم سیر
حورت کند دعا که شوم من فدای تو
بگذر ز فیض زود که دیریست داریش
در وعده لقا که شوم من فدای تو
در چشم من در آ که شوم من فدای تو
دور از چشم بد که سراپای نکوئیی
نزدیکتر بیا که شوم من فدای تو
خوب آمدی بیا که بپای تو جان دهم
دردم شود دوا که شوم من فدای تو
با من هر آنچه میکنی از لطف و قهر و ناز
هست آنهمه بجا که شوم من فدای تو
در خلد چون بناز خرامی برسم سیر
حورت کند دعا که شوم من فدای تو
بگذر ز فیض زود که دیریست داریش
در وعده لقا که شوم من فدای تو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.