هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و دلبستگی به معشوق سخن میگوید، اما از بیوفایی و سست پیمانی او نیز شکایت دارد. او از درد هجران و نبود معشوق مینالد و از او میخواهد که به عشق قدیمیشان وفادار بماند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شاعرانه و اصطلاحات قدیمی ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۸۰۳
جان من سخت دلربائی تو
دل من نیک جانفزائی تو
نیک دل میبری ولیکن سخت
سست پیمان و بیوفائی تو
من ز هجرت چنانکه میدانی
تو چنینی چنین چرائی تو
طاقت هجر و تاب وصلم نیست
چون کنم چون عجب بلائی تو
چند بیگانگی کنی با من
گوئیم کهنه آشنائی تو
آشنائی قدیم را چو نهٔ
جان من پس بگو کرائی تو
چون بر فیض خود نمیآئی
دل من پس بر که آئی تو
دل من نیک جانفزائی تو
نیک دل میبری ولیکن سخت
سست پیمان و بیوفائی تو
من ز هجرت چنانکه میدانی
تو چنینی چنین چرائی تو
طاقت هجر و تاب وصلم نیست
چون کنم چون عجب بلائی تو
چند بیگانگی کنی با من
گوئیم کهنه آشنائی تو
آشنائی قدیم را چو نهٔ
جان من پس بگو کرائی تو
چون بر فیض خود نمیآئی
دل من پس بر که آئی تو
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.