هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و درد دل سخن می‌گوید. او از معشوق خود می‌خواهد که به او توجه کند و از عشقش نهراسد. شاعر احساسات شدید خود را بیان می‌کند و از معشوق می‌خواهد که با او همراه شود. همچنین، او به تسلیم در برابر سرنوشت اشاره می‌کند و از معشوق می‌خواهد که خشمگین نشود و فتنه‌ای ایجاد نکند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۱۹۳

من از سُخنانِ مِهْرانگیز
دلْ پُر دارم زِ خواب بَرخیز

ای آن که رُخِ تو هَمچو آتش
یک لحظه زِ آتَشَم مَپَرهیز

شیرم زِ تو جوش کرد و خون شُد
ای شیر به خونِ من دَرآمیز

با یارَکِ خود بِساز پنهان
مَسْتیز به جانِ تو که مَسْتیز

تسلیمِ قَضا شُدم اَزیرا
مانندِ قَضا تو تُندی و تیز

بِنْگَر که چه خونِ دل گرفته‌ست
بر گِردِ قَبامْ چون فَراویز

در خشم مَکُن تو چَشمِ خود را
وان فِتْنه خُفته را مَیَنگیز

خود خُفته نِمایَد و نَخُفته‌ست
 آن نَرگسِ پُرخُمارِ خون ریز
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.