هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوع عشق و عرفان می‌پردازد. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که عاشقان را به شب‌زنده‌داری و فداکاری وامی‌دارد. او عشق را با شهوت مقایسه کرده و تفاوت‌های اساسی بین آن‌ها را بیان می‌کند. همچنین، شاعر به ستایش شمس‌الدین تبریزی پرداخته و از اهمیت دوری از غفلت و توجه به عشق حقیقی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تفاوت عشق و شهوت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۹۶

عاشقان را شُد مُسَلَّم شبْ نِشَستن تا به روز
خوردنیّ و خواب نی اَنْدَر هوایِ دِلْفُروز

گَر تو یارا عاشقی ماننده این شَمعْ باش
جُمله شب می‌گُداز و جُمله شب خوشْ می‌بِسوز

غیر عاشق دان که چون سَرما بُوَد اَنْدَر خَزان
در میانِ آن خَزان باشد دلِ عاشقْ تَموز

گر تو عشقی داری ای جان از پِیِ اِعْلام را
عاشقانه نَعْره‌یی زن عاشقانه فوز فوز

وَرْ تو بَندِ شَهوتی دَعویِّ عُشّاقی مَکُن
دَر بِبَند اَنْدَر خَلا و شَهوتِ خود را بِسوز

عاشق و شَهوت کجا جَمع آید ای تو ساده دل؟
عیسی و خَر در یکی آخُر کجا دارند پوز؟

گَر‌ همی‌خواهی که بویی بِشْنَوی زین رَمْزها
چَشم را از غیرِ شَمسُ الدّین ِتَبریزی بِدوز

وَرْ نَبینی کَزْ دو عالَم بَرتَر آمد شَمسِ دین
بر تَکِ دریایِ غَفْلَت مُرده ریگی تو هنوز

رو به کُتّاب ِتَعَلُّم گِردِ عِلْمِ فِقْه گَرد
تا سَرافرازی شَوی اَنْدَر یَجوز و لایَجوز

جانِ من از عشقِ شَمسُ الدّین زِ طِفْلی دور شُد
عشقِ او زین پس نَمانَد با مَویز و جَوْز و کوز

عقلِ من از دست رفت و شعرِ من ناقِص بِمانْد
زان کَمانَم هست عُریان از لباسِ نَقْش و توز

ای جَلالِ الدّین بِخُسپ و تَرکْ کُن اِمْلا بگو
که تَکِ آن شیر را اَنْدَرنیابد هیچ یوز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.