هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق به معشوق الهی و ارتباط ذرات وجود با خورشید (نماد معشوق) سخن میگوید. شاعر از سماع و رقص ذرات در پرتو نور خورشید و ارتباط درونی هر قلب با نغمههای عرفانی صحبت میکند. در پایان، شمس تبریزی به عنوان سلطان جانها و محبوب بیهمتا ستایش میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۱۹۵
سویِ خانهیْ خویش آمد عشقِ آن عاشق نَواز
عشق دارد در تَصوّر صورتی صورتْ گُداز
خانه خویش آمدی خوشْ اَنْدَرآ شاد آمدی
از دَرِ دل اَنْدَرآ تا پیشگاهِ جانْ بِتاز
ذره ذره از وجودم عاشق خورشید توست
هین که با خورشید دارد ذرهها کار دراز
پیش روزن ذرهها بین خوش معلق میزنند
هر که را خورشید شد قبله چنین باشد نماز
در سماع آفتاب این ذرهها چون صوفیان
کس نداند بر چه قولی بر چه ضربی بر چه ساز
اندرون هر دلی خود نغمه و ضربی دگر
پای کوبان آشکار و مطربان پنهان چو راز
برتر از جمله سماع ما بود در اندرون
در او رقصان به صد گون عز و ناز
شمس تبریزی تویی سلطان سلطانان جان
چون تو محمودی نیامد همچو من دیگر ایاز
عشق دارد در تَصوّر صورتی صورتْ گُداز
خانه خویش آمدی خوشْ اَنْدَرآ شاد آمدی
از دَرِ دل اَنْدَرآ تا پیشگاهِ جانْ بِتاز
ذره ذره از وجودم عاشق خورشید توست
هین که با خورشید دارد ذرهها کار دراز
پیش روزن ذرهها بین خوش معلق میزنند
هر که را خورشید شد قبله چنین باشد نماز
در سماع آفتاب این ذرهها چون صوفیان
کس نداند بر چه قولی بر چه ضربی بر چه ساز
اندرون هر دلی خود نغمه و ضربی دگر
پای کوبان آشکار و مطربان پنهان چو راز
برتر از جمله سماع ما بود در اندرون
در او رقصان به صد گون عز و ناز
شمس تبریزی تویی سلطان سلطانان جان
چون تو محمودی نیامد همچو من دیگر ایاز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.