هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رسیدن به مرحله‌ای از عرفان و معنویت سخن می‌گوید که در آن از تعلقات دنیوی مانند جان، جهان، ملک و مکان گذر کرده و به حقیقت والاتری دست یافته است. او از رهایی از محدودیت‌های مادی و رسیدن به مرحله‌ای بی‌مکان و بی‌زمان سخن می‌گوید و این تحول را با تشبیه‌هایی مانند یوسف (رهیدن از چاه) و یونس (فرار از خوف عقل) بیان می‌کند. در نهایت، شاعر از قطع وابستگی به امور فانی و پیوستن به باقیات الصالحات و حکمران حقیقی عالم خبر می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۸۴۲

گرفتم ملک جان الحمدالله
گذشتم از جهان الحمدالله

چه جان و چه جهان چه ملک و چه ملک
شدم تا جان جان الحمدالله

مکان را در نوردیدم بهمت
شدم تا لامکان الحمدالله

برون کردم سر از عالم نهادم
قدم بر آسمان الحمدالله

ز مهر فانیان دل بر گرفتم
شدم از باقیان الحمدالله

ز محکومان بریدم رو نهادم
سوی آن حکمران الحمدالله

ز چاه طبع یوسف وار رفتم
بسوی مصر جان الحمدالله

ز خوف عقل یونس وار جستم
بصحرای عیان الحمدالله

ز بود فیض و نابودش برستم
نه این ماند و نه آن الحمدالله
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.