هوش مصنوعی:
این متن یک سرود عرفانی و مذهبی است که بر وحدانیت خداوند (لا اله الا الله) تأکید دارد. شاعر از زبان طبیعت، موجودات، و حتی بتها این پیام را بازگو میکند که همه چیز گواهی بر یگانگی خداوند است. متن همچنین به مفاهیمی مانند عشق الهی، توحید، و غفلت انسان از حقیقت اشاره دارد.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی مانند 'پیر مغان' یا 'میکده' نیاز به تفسیر دارند و ممکن است برای گروههای سنی پایین نامناسب تلقی شوند.
غزل شمارهٔ ۸۴۱
سکینهٔ دل و جان لا اله الا الله
نتیجهٔ دو جهان لا اله الا الله
زبان حال و مقال همه جهان گوید
بآشکار و نهان لا اله الا الله
بگوش جان رسدم اینسخن بهر لحظه
ز جزو جزو جهان لا اله الا الله
ز شوق دوست ببانگ بلند میگوید
همه زمین و زمان لا اله الا الله
تو گوش باش که تا بشنوی زهر ذره
چو آفتاب عیان لا اله الا الله
همین نه مؤمن توحید میکند بشنو
ز سومنات مغان لا اله الا الله
نوشتهٔاند بگرد عذار مغبچکان
بخط سبز عیان لا اله الا الله
جمال و زیب بتان غمزههای معشوقان
برمز کرد بیان لا اله الا الله
بگلستان گذری کن ببرگ گل بنگر
ز رنگ و بوی بخوان لا اله الا الله
بباغ بنگر و آثار را تماشا کن
شنو ز سرو روان لا اله الا الله
گذر بکوه بکن یا برو بدریا بار
شنو ز گوهر و کان لا اله الا الله
ببر و بحر گذر کن بخشک و تر بنگر
شنو ز این و ز آن لا اله الا الله
بگوش و هوش تو آید بهر طرف که روی
اگر چنین و چنان لا اله الا الله
بکن تو پنبهٔ غفلت ز گوش و پس بشنو
ز نطق خرد و کلان لا اله الا الله
ببحر وحدت در رو بنالهٔ بم و زیر
بر آر از ته جان لا اله الا الله
همین نه ورد زبان کن ز جان و دل میگوی
بناله و بفغان لا اله الا الله
سرود اهل معاصیست نغمهٔ دف و چنگ
سرود متقیان لا اله الا الله
سحر ز هاتف غیبم ندا بگوش آمد
که ایها الثقلان لا اله الا الله
میان صوفی و پیرمغان سخن میرفت
چه گفت پیر مغان لا اله الا الله
ز پیر میکده کردم سؤالی از توحید
بباده گفت بدان لا اله الا الله
بگفتن دل و جان فیض اقتصار مکن
بگو بنطق و زبان لا اله الا الله
نتیجهٔ دو جهان لا اله الا الله
زبان حال و مقال همه جهان گوید
بآشکار و نهان لا اله الا الله
بگوش جان رسدم اینسخن بهر لحظه
ز جزو جزو جهان لا اله الا الله
ز شوق دوست ببانگ بلند میگوید
همه زمین و زمان لا اله الا الله
تو گوش باش که تا بشنوی زهر ذره
چو آفتاب عیان لا اله الا الله
همین نه مؤمن توحید میکند بشنو
ز سومنات مغان لا اله الا الله
نوشتهٔاند بگرد عذار مغبچکان
بخط سبز عیان لا اله الا الله
جمال و زیب بتان غمزههای معشوقان
برمز کرد بیان لا اله الا الله
بگلستان گذری کن ببرگ گل بنگر
ز رنگ و بوی بخوان لا اله الا الله
بباغ بنگر و آثار را تماشا کن
شنو ز سرو روان لا اله الا الله
گذر بکوه بکن یا برو بدریا بار
شنو ز گوهر و کان لا اله الا الله
ببر و بحر گذر کن بخشک و تر بنگر
شنو ز این و ز آن لا اله الا الله
بگوش و هوش تو آید بهر طرف که روی
اگر چنین و چنان لا اله الا الله
بکن تو پنبهٔ غفلت ز گوش و پس بشنو
ز نطق خرد و کلان لا اله الا الله
ببحر وحدت در رو بنالهٔ بم و زیر
بر آر از ته جان لا اله الا الله
همین نه ورد زبان کن ز جان و دل میگوی
بناله و بفغان لا اله الا الله
سرود اهل معاصیست نغمهٔ دف و چنگ
سرود متقیان لا اله الا الله
سحر ز هاتف غیبم ندا بگوش آمد
که ایها الثقلان لا اله الا الله
میان صوفی و پیرمغان سخن میرفت
چه گفت پیر مغان لا اله الا الله
ز پیر میکده کردم سؤالی از توحید
بباده گفت بدان لا اله الا الله
بگفتن دل و جان فیض اقتصار مکن
بگو بنطق و زبان لا اله الا الله
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.