۳۴۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۶۷

بماندم چیز و کس را انت حسبی
براندم خار و خس را انت حسبی

پر و بالی گشادم در هوایت
شکستم این قفس را انت حسبی

ترا خواهم ترا خواهم به جز تو
نخواهم هیچکس را انت حسبی

همین خواهم که حیران تو باشم
نه بینم پیش و پس را انت حسبی

درون دل نمیدانم چه غوغاست
نخواهم این جرس را انت حسبی

درون سر نمیدانم چه سوداست
نخواهم بوالهوس را انت حسبی

نفس بی یاد تو گر میزند فیض
نخواهم آن نفس را انت حسبی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.