هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از جدایی از بهشت و افتادن به دام عشق تلخ، از غم و اندوه ناشی از عشق، و از ناتوانی در مقاومت در برابر جذبه‌های عشق صحبت می‌کند. شاعر همچنین به ناتوانی خود در توبه و بازگشت از عشق اشاره می‌کند و عشق را به عنوان نیرویی قدرتمند و غیرقابل کنترل توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و استعاره‌های پیچیده شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۲۰۳

بُرو بُرو که نَفورَم زِ عشقِ عارآمیز
بُرو بُرو گُلِ سُرخی وَلیکْ خارآمیز

مُقام داشت به جَنَّت صَفیِّ حَق آدم
جُدا فُتاد زِ جَنَّت که بود مارآمیز

میانِ چَرخ و زمینْ بَس هَوایِ پُرنوراست
وَلیکْ تیره شود چون شود غُبارآمیز

چو دوست با عَدوِ تو نِشَست ازو بِگُریز
که اِحْتِراق دَهَد آبِ گرمِ نارآمیز

بُرون کَشَم زِ خَمیرِ تو خویش را چون موی
که ذوقِ خَمْرِ تو را دیده‌ام خُمارآمیز

وَلیکْ موی کَشانْ آرَدَم بَرِ تو غَمَت
که اژدهاست غَمَت با دَمِ شَرارآمیز

هزار بار گُریزم چو تیر و بازآیم
بِدان کَمان و بدان غَمْزه شکارآمیز

به گِردنامه سِحْرم به خانه بازآرَد
خیالِ یارْ به اِکْراهِ اختیارآمیز

غمِ تو بر سَفَرَم زیر زیر‌‌‌ می‌خَندد
که واقِف است ازین عشقِ زینهارآمیز

به پیشِ سَلطَنَت توبه‌ام چو مَسخره‌یی‌‌‌ست
که عشق را نَبُوَد صَبرِ اِعْتِبارآمیز

سُخَن مَگوی چو گویی زِ صَبر و توبه مَگوی
حَدیثِ توبه مَجنونْ بُوَد فُشارآمیز
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.