هوش مصنوعی: این شعر عرفانی بیانگر وابستگی و عشق بی‌حد شاعر به معشوق الهی است. شاعر با تکرار عبارت «حسبی الله و کفی» نشان می‌دهد که تنها خدا را کافی می‌داند و به هیچ چیز دیگری نیاز ندارد. او خود را فدای معشوق می‌کند و هر آنچه از او می‌آید، حتی درد و رنج، را با آغوش باز می‌پذیرد. شعر پر از تصاویر عرفانی مانند نور، مهر، وفا و جلوه‌گه معشوق است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و اصطلاحات خاص آن دارد.

غزل شمارهٔ ۹۱۲

دل چو بستم بخدا حسبی الله و کفی
نروم سوی سوی حسبی الله و کفی

تن من خاک رهش دل من جلوه گهش
سرو جانم بفدا حسبی الله و کفی

او چو دردی دهدم یا که داغی نهدم
نبرم نام دوا حسبی الله و کفی

همه نورست و ضیا همه رویست و صفا
همه مهرست و وفاحسبی الله و کفی

او کند مهر و وفا من کنم جور و جفا
من مرض اوست شفا حسبی الله و کفی

گر بخواند بدوم ور براند نروم
چون توان رفت کجا حسبی الله و کفی

فیض ازین گونه بگوی در غم دوست بموی
ورد جان ساز دلا حسبی الله و کفی
وزن: فعلاتن فعلن فعلاتن فعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.