هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از عشق، درد و شادیهای زندگی سخن میگوید و از ساقی میخواهد تا با آوردن شراب، روح او را تازه کند. او از بیقراری دل، از دست دادن دین و دل در مستی، و زیباییهای زندگی با وجود غمها میگوید.
رده سنی:
18+
محتوا شامل اشارههای مستقیم به مصرف شراب و مستی است که برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نیست. همچنین مضامین عرفانی و عشقی آن ممکن است برای سنین پایین قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۹۴۳
صبر از دلم برخواست ساقیا بیا هی هی
عشق همچنان برجاست ساقیا بیا هی هی
دین بخویشتن لرزید دل طمع ز جان ببرید
عشق نیست اژدرهاست ساقیا بیا هی هی
هی بر آتشم آبی درد باده با تابی
شعله از دلم برخواست ساقیا بیا هی هی
سر شد از نگاهی مست دین و دل برفت از دست
فتنه هم ز ما بر ماست ساقیا بیا هی هی
گر فزون دهی گر کم میفزاید از دل غم
هر چه میکنی زیباست ساقیا بیا هی هی
هی بیار پی در پی یکدمم ممان بی می
باده تو روح افزاست ساقیا بیا هی هی
فیض دل ز کف داده بهر ساقی و باده
مجلس طرب آراست ساقیا بیا هی هی
عشق همچنان برجاست ساقیا بیا هی هی
دین بخویشتن لرزید دل طمع ز جان ببرید
عشق نیست اژدرهاست ساقیا بیا هی هی
هی بر آتشم آبی درد باده با تابی
شعله از دلم برخواست ساقیا بیا هی هی
سر شد از نگاهی مست دین و دل برفت از دست
فتنه هم ز ما بر ماست ساقیا بیا هی هی
گر فزون دهی گر کم میفزاید از دل غم
هر چه میکنی زیباست ساقیا بیا هی هی
هی بیار پی در پی یکدمم ممان بی می
باده تو روح افزاست ساقیا بیا هی هی
فیض دل ز کف داده بهر ساقی و باده
مجلس طرب آراست ساقیا بیا هی هی
وزن: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.