۴۲۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۰۷

نیمْ شب از عشقْ تا دانی چه‌‌‌ می‌گوید خروس
خیز شب را زنده دار و روزِ روشن نستکوس

پَرّه‌‌ها بَر هَم زَنَد یعنی دَریغا خواجه ام
روزگارِ نازنین را‌‌‌ می‌دَهَد بر آنموس

در خروش است آن خروس و تو هَمی در خوابِ خوش
نامِ او را طَیر خوانی نامِ خود را اثربوس

آن خروسی که تو را دعوت کُند سویِ خدا
او به صورتْ مُرغ باشد در حقیقت انگلوس

من غُلامِ آن خروسَم کو چُنین پَندی دَهَد
خاکْ پایِ او بِهْ آید از سَرِ واسیلیوس

گَردِ کَفشِ خاکْ پایِ مُصْطفیٰ را سُرمه ساز
تا نباشی روزِ حَشْر از جُمله کالویروس

رو شَریعت را گُزین و اَمرِ حَق را پاس دار
گَر عَرَب باشی وَگَر تُرک وَگَر سراکیوس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.