هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر به دنبال معشوق یا وجود مقدسی می‌گردد که در همه جا حاضر است اما از دید او پنهان شده. شاعر از فراق و دوری معشوق شکایت می‌کند و از او می‌پرسد که کجاست، در حالی که همه چیز از او روشنایی می‌گیرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات و مفاهیم عرفانی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۹۵۴

ای شاهد شاهدان کجائی
وی آب رخ بتان کجائی

ای جان هر آنچه در جهانست
وز تو روشن جهان کجائی

ای هیچ مکان ز تو تهی نه
وی پر ز تو لامکان کجائی

ای چشم و چراغ عالم دل
ای جان جهان و جان کجائی

من تاب فراق تو ندارم
ای از نظرم نهان کجائی

ای کام دل شکسته من
وی آرزوی روان کجائی

دیدار بکس نمی‌نمائی
ای در همه جا عیان کجائی

بیروی تو دل بود فسرده
ای گرمی عاشقان کجائی

از فیض تو سوخت فیض دلرا
او را تو میان جان کجائی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.