هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر به استقبال معشوق می‌پردازد و از تأثیر عمیق حضور او بر خود و دیگران سخن می‌گوید. شاعر از انتظار کشیدن برای معشوق، دیوانگی عشاق در راه او، و تأثیر زیبایی معشوق بر جهان صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'خنجر بکف' نیاز به سطحی از بلوغ ذهنی برای تفسیر دارند.

غزل شمارهٔ ۹۵۵

بود گر در ما تو تنها در آئی
تو تنها در آئی و با ما در آئی

تنی چند بیجان همه چشم بر در
که تنها در آئی به تنها بر آئی

بدیوانگی سر بر آرند عشاق
که شاید ز بهر تماشا در آئی

خوش آندم که خنجر بکف بر سر ما
خرامان بقصد سر ما در آئی

بجای گیاه از زمین چشم روید
تفرج کنان چون بصحرا در آئی

خلایق ز حسن تو مدهوش گردند
خرامان بمحشر چو فردا در آئی

نخواهی گذشت از سر عشقبازی
مگر آنکه ای فیض از پا در آئی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.