هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از مضامینی مانند عشق، شراب، موسیقی، و راز و نیاز با معشوق استفاده می‌کند. شاعر از ساقی می‌خواهد جامی از شراب بیاورد تا تلخی‌های زندگی را فراموش کند. همچنین، از موسیقی و نوازندگی به عنوان وسیله‌ای برای بیان احساسات عاشقانه یاد می‌شود. در ادامه، از ناز و غمزه‌های معشوق و فداکاری پروانه در راه شمع سخن می‌گوید و در پایان، به ترک هوای نفس و رضای خداوند اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به شراب و می‌نوشی ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد. با این حال، این شعر بیشتر جنبه‌ی ادبی و نمادین دارد و برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک است.

غزل شمارهٔ ۸

نقش است هر ساعت ز نو، این دور لعبت باز را
ای لعبت ساقی! بیار، آن جام خم پرداز را

چون تلخ و شوری می‌چشم، باری بده تا در کشم
آن جام نوش انجام را، وان تلخ شور آغاز را

عودی به رغم عاشقان، بنواز یک ره عود را
مطرب به روی شاهدان برکش، دمی آواز را

چنگ است بازاری مگو، راز نهفت دل برو
دمساز عشاق است نی، در گوش وی، گو راز را

ای روشنی بصر! چشم از تو دارم یک نظر
بی آنکه یابد زان خبر، آن غمزه غماز را

با ما کمند زلف تو، ز اندازه، بیرون می‌برد
تابی نخواهی دادن آن، زلف کمند انداز را

ناز و حفاظ دوستان، حیف آیدم، بر دشمنان
ایشان چه می‌دانند قدر این نعمت و این ناز را

پروانه پیش یار خود، میرد خود و خوش می‌کند
هل تا بمیرد در قدم، پروانه جانباز را

ترک هوای خود بگو، سلمان رضای او بجو
نتوان به گنجشکی رها، کردن چنین شهباز را
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.