هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات شاعر درباره غم، درد، و آرزوی همراهی یار می‌پردازد. شاعر از اشک، غبار، و درد سخن می‌گوید اما در نهایت به امید و پشتیبانی یار دلخوش است. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند اختیار، صفای دل، و یادگاری‌های عاطفی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و مفاهیم فلسفی مانند اختیار و درد است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و غنایی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۶

یارب به آب این مژه اشکبار ما
کان سرو ناز را، بنشان در کنار ما

از ما غبار اگر چه بر انگیخت، درد او
گردی به دامنش مرصاد، از غبار ما

ای دل درین دیار، نشان و نامجوی
جز در دیار ما، مطلب، در دیار ما

آبی به روی کار من، آمد ز دیده باز
و آن نیز اگر چه باز نیاید، به کار ما

آب روان ما، ز گل ما، مکدر است
صافی شود چو پاک شود رهگذار ما

یا اختیار ماست ز گیتی، ولی چه سود
در دست ما چو نیست، کنون اختیار ما

غمهای عالم ار همه، بر ما شوند جمع
ما را چه غم چو یار بود، غمگسار ما

بهر غم تو داد به سلمان، که گوش دار
چندین هزار دانه در، یادگار ما

تا بر سوار مردمک دیده می‌نهد
مردم سواد این سخن آبدار ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.