هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به زیبایی‌های معنوی و ظاهری معشوق و تأثیرات عمیق آن بر جهان و انسان‌ها می‌پردازد. شاعر از جذابیت‌های معشوق، تأثیر نورانی‌اش بر جهان، و مقایسه‌های عرفانی مانند تجلی خداوند بر کوه طور و نور موسی سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عشق الهی، تقوا، و حقیقت معنوی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵

اگر حسن تو بگشاید، نقاب از چهره دعوی را
به گل رضوان بر انداید، در فردوس اعلی را

وگر سرور سر افرازت زجنت سایه بردارد
دگر برگ سر افرازی، نباشد شاخ طوبی را

بهار عالم حسنت، جهان را تازه می‌دارد
به زنگ اصحاب صورت را، به بوار باب معنی را

فروغ حسن رویت کی، تواند دیده هر بیدل؟
دلی چون کوه می‌باید، که بر تابد تجلی را

و رای پایه عقل است، طور عاشقی ورنه
کجا دریافتی مجنون، کمال حسن لیلی را؟

اگر عکس رخ و بوی سر زلفت، نبودندی
که، بنمودی شب دیجور، نور از طور موسی را؟

به بازار سر زلفت، که هست آن حلقه سودا
نباشد قیمتی چندان، متاع دین و دنیا را

اگر نقش رخت ظاهر، نبودی در همه اشیا
مغان هرگز نکردندی، پرستش لات و غری را

به وجهی تا دهان تو نشد پیدا، ندانستند
کزین رو صحبتی نیک است، با خورشید عیسی را

اگر زاهد برد بوی از، نسیم رحمت لطفت
چو گل بر هم برد صد تو، لباس زهد و تقوی را

چو لاف عشق زد سلمان، هوس دارد که بر یادت
به مهر دل کند چون صبح، روشن صدق دعوی را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.