هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق عمیق و سوزان شاعر به معشوق سخن می‌گوید. شاعر از تأثیرات عشق معشوق بر جان و دل خود می‌گوید و تشبیه‌های زیبایی مانند چشمه، شمع، آفتاب و شراب به کار می‌برد. او از بی‌قراری، بی‌خوابی و مستی ناشی از عشق می‌نالد و در نهایت، معشوق را تنها پاسخگوی پرسش‌های عاشقان می‌داند.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد که معمولاً از نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۲۲

چشمه چشم من از سرو قدت یابد، آب
رشته جان من از، شمع رخت دارد، تاب

تشنه لب گردد سراپای جهان، گردیدم
نیست سرچشمه، به غیر از تو و باقی است، سراب

غم سودای تو تا در دل من، خانه گرفت
خانه‌ام کرده خراب است غم خانه، خراب

آنچنان، آتش عشق تو، خوش آمد دل را
که بیفتاد، به یکبارگی از چشمم، آب

دیده از شوق تو تا، لذت بیداری یافت
هیچ در چشم من ای دوست، نمی‌آید خواب

عجب از زمره عشاق لبت، می‌مانم
که همه مست و خرابند به یک جرعه، شراب

ز چه رو بر همه تابی و نتابی، بر من
آفتابا منمت خاک و برین خاک، بتاب

روز پرسش که به یک ذره بود گفت و شنید
عاشقان را نبود جز ز دهان تو جواب

زان خلایق که درآیند، به دیوان شمار
مثل سلمان عجب از ز آنچه در آید حساب
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.