هوش مصنوعی: این شعر بهار، عشق و مستی را در دوران جوانی توصیف می‌کند و از تأثیرات این فصل بر طبیعت و انسان سخن می‌گوید. شاعر از عشق، شراب و زیبایی‌های طبیعت مانند گل‌ها و بلبلان یاد می‌کند و به مفاهیمی مانند مستی، عاشقی و جمال می‌پردازد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی و الهی نیز دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیمی مانند عشق، مستی و شراب است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد. همچنین، برخی از مفاهیم عرفانی و پیچیده‌تر شعر ممکن است برای درک کامل، به بلوغ فکری بیشتری نیاز داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱

نوبهار و عشق و مستی، خاصه در عهد شباب
می‌کند، بنیاد مستوری مستوران، خراب

غنچه مستور صاحبدل، نمی‌بینی که چون
بشنود، بوی بهار، از پیش بردارد نقاب

بوی عشرت در بهار، از لاله می‌آید که اوست
در دلش، سودای عشق و در سرش جام شراب

دور باد، از نرگس صاحب نظر چشم بدان
کو چو چشمت، بر نمی‌دارد سر از مستی و خواب

مدعی منعم مکن، در عاشقی، زیرا که نیست
عقل را با پیچ و تاب زلف خوبان، هیچ تاب

چشم نرگس، دل به یغما برد و جان، گرمی برد
ترک سرمست معربد را، که می‌گوید جواب؟

ای بهار روی جانان! گل برون آمد ز مهد
تا به کی باشد گل رحسار از ما، در حجاب؟

نخسه حسن رخت را عرض کن بر جویبار
تا ورق‌های گل نسرین، فرو شوید به آب

بلبلان اوصاف گل گویند و ما وصف رخت
ما دعای پادشاه کامران کامیاب

سایه لطف الهی، دندی سلطان که هست
آسمان سلطنت را رای و رویش آفتاب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.