هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از معشوق خود میخواهد که به او توجه کند و از او روی برنتابد. شاعر معشوق را به چیزهای مقدس و زیبا مانند شمع مجلس و آب فرات تشبیه میکند و بیان میکند که حتی خاک آستانه معشوق برای او ارزشمندتر از مسجد و محراب است. در پایان، شاعر از معشوق میخواهد که عمر خود را بیهوده تلف نکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۲۴
جمال خود منما، جز به دیده پر آب
روا مدار، تیمم به خاک، در لب آب
تو شمع مجلس انسی، متاب روی از من
تو عین آب فراتی مده فریب سراب
کسی که سجده گهش، خاک آستانه توست
فرو نیاورد او، سر به مسجد و محراب
مکن به بوک و مگر عمر را تلف سلمان
بست که گشت بدین صرف، روزگار شباب
روا مدار، تیمم به خاک، در لب آب
تو شمع مجلس انسی، متاب روی از من
تو عین آب فراتی مده فریب سراب
کسی که سجده گهش، خاک آستانه توست
فرو نیاورد او، سر به مسجد و محراب
مکن به بوک و مگر عمر را تلف سلمان
بست که گشت بدین صرف، روزگار شباب
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.