هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از حافظ، بیانگر عشق و دلدادگی شاعر به معشوق است. او از باد صبا، نسیم صبح و هر چیز دیگری که یادآور معشوق است، سخن می‌گوید و حتی یک موی معشوق را از دو جهان برتر می‌داند. شاعر از درد فراق و ناتوانی در دیدار معشوق می‌نالد و در عین حال، تسلیم عشق و اراده معشوق است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات حاوی احساسات شدید عاشقانه و اندوه هستند که مناسب سنین بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۷۶

مشک ریزان می‌جهد، باد صبا از کوی دوست
شاخه‌ای گویی ربودست، از خم گیسوی دوست

دوست می‌دارم نسیم صبح، راکو، در هوا
تا نفس می‌‌آیدش، جان می‌دهد بر بوی دوست

دوست را هر دو جهان، گر چه هوا دارند و من
دوستر می‌دارم، از هر دو جهان یک موی دوست

جان به رشوت می‌دهم، باشد که بگشاید، نقاب
چون کنم نتوان به جانی باز کردن روی دوست

منصب سکان دولت گوی خوبی می‌زند
آن سر صاحب سعادت کوکه گردد کوی دوست

یار، در میدان دولت خانه وصلم، چو نیست
می‌کنم آمد شدی، پیش سگان کوی دوست

دوست دشمن پرور است ای دوستان تدبیر چیست
خوی او این است و من خو کرده‌ام با خوی دوست

ور به زورم می‌کشد یا می‌کشد، او حاکم است
من ندارم، زور دست و پنجه و بازوی دوست

دوستان گویند: سلمان باز کش خود را ازو
می‌کشم خود را و بازم می‌کشد دل سوی اوست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.