هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق و سوالات فلسفی درباره عشق و هستی می‌پردازد. شاعر از یاران بسیار، دل‌های بی‌شمار و عشق بی‌نظیرش سخن می‌گوید و با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، حالات روحی خود را توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۸۰

یار ما را یار بسیارست تا او یار کیست
دل بسی دارد ندانم، زان میان، دلدار کیست

خاک پایش را تصور می‌کند در چشم خویش
هر کسی تا کحل چشم دولت بیدار، کیست

میدهم جان و ستانم عشوه، این داد و ستد
جز که در بازار سودای تو، در بازار کیست

خواستم مردن به پیشش گفت رویش کار خود
کین نه کار توست ای جان و جهان پس کار کیست

جان من چون چشم او بیدار شد، گیرم که هست
جان من بیمار چشمش، چشم او بیمار کیست

کاشکی دیدی، گل رخسار خود در آینه
تا بدانستی که در پای دل من، خار کیست

دل ز سلمان برد و خونش خورد و می‌گوید کنون
کار عالم بین، که چون کار من بیکار کیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.