۲۹۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۱

سرو خواند، با تو خود را راست، اما راست نیست
سرو را این حسن و زیبایی که قدت راست نیست

راستی را سرو بس رعناست اما این که باد
در سر افکندست، یعنی با تو هم بالاست نیست

قصد جانم می‌کنی، من خود، فدایت می‌کنم
گر تو پنداری، که تقصیری که هست، از ما نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.