هوش مصنوعی: متن بیانگر درد و رنج عاشقی است که در مسیر عشق بی‌پایان و درمان‌ناپذیر گام برمی‌دارد. شاعر از عشق ناامیدانه، تسلیم‌ناپذیری در برابر فرمان عشق، و بی‌پاسخی معشوق سخن می‌گوید. همچنین، تأکید می‌کند که تنها عاشقان واقعی می‌توانند عمق این درد را درک کنند و کسانی که عاشق نیستند، مانند انسان‌های بی‌روح هستند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، مفاهیمی مانند درد بی‌پایان و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۸۷

می‌کشم دردی که درمانیش، نیست
می‌روم راهی که پایانیش نیست

هر که در خم خانه عشق تو بار
یافت برگ هیچ بستانیش نیست

بندگان دارد بسی سلطان غم
لیک چون من بند فرمانیش نیست

هر که جان در ره جانانی نباخت
یا ز دل دورست یا جانیش نیست

خود دل مجموع، در عالم که دید
کز عقب آه پریشانیش نیست

چشم ترکت کو سیه دل کافری است
هیچ رحمی، بر مسلمانیش نیست

چشم آن انسان که عاشق نیست هست
راست چون عینی که انسانیش نیست

هر که چون سلمان به زلف کافرت
نیستش اقرار، ایمانیش نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.