هوش مصنوعی:
بلبلی در سحرگاه آواز میخواند و با گل راز و نیاز میکرد. او از غم یار مینالید و هر آهش شنونده را با خود همراه میساخت. نسیم صبحگاهی و خیال آب رکناباد و هوای شیراز، دل را به دیوانگی میکشاند.
رده سنی:
14+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تصاویر شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۳۸
سحرگه بلبلی آواز میکرد
همی نالید و با گل راز میکرد
نیاز خویش با معشوقه میگفت
نیازش میشنید و ناز میکرد
به هر آهی که میزد در غم یار
مرا با خویشتن دمساز میکرد
نسیم صبح دلبر میشنیدم
دلم دیوانگی آغاز میکرد
خیال آب رکناباد میپخت
هوای خطه شیراز میکرد
همی نالید و با گل راز میکرد
نیاز خویش با معشوقه میگفت
نیازش میشنید و ناز میکرد
به هر آهی که میزد در غم یار
مرا با خویشتن دمساز میکرد
نسیم صبح دلبر میشنیدم
دلم دیوانگی آغاز میکرد
خیال آب رکناباد میپخت
هوای خطه شیراز میکرد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.