هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق و توصیف زیبایی‌های او می‌پردازد. شاعر از عشق و مستی و بی‌قراری خود سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که بدون معشوق، زندگی برایش معنایی ندارد. همچنین، به مفاهیمی مانند جنت و فردوس اشاره می‌کند و معتقد است که حتی در بهشت نیز معشوقی مانند یار او وجود ندارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات به مستی و عشق ممکن است نیاز به درک عمیق‌تری داشته باشد که مناسب سنین بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۱۵۶

مستور در ایام تو معذور نباشد
هر چند که این ممکن و مقدور نباشد

ماقوت رفتار نداریم، اگر یار
نزدیک‌تر آید، قدمی دور نباشد

مست می او گرد که مرد ره او را
اول صفت آنست که مستور نباشد

بی‌سر و قدت کار طرب راست نگردد
بی‌شمع رخت عیش مرا نور نباشد

با چشم تو خواهم غم دل گفت ولیکن
وقتی بتوان گفت که مخمور نباشد

ما جنت و فردوس ندانیم ولیکن
دانیم که در جنت ازین حور نباشد

از بوی سر زلف خودم صبر مفرمای
کین تاب و توان در من رنجور نباشد

هرکس که به کفر سر زلف تو بمیرد
در کیش من آنست که مغفور نباشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.