هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به زیباییهای معشوق و تأثیر عمیق او بر جان و جهان میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر طبیعی مانند باد، آب، و ماه، عشق و جذبهی معشوق را توصیف میکند و از تأثیر شگفتانگیز او بر روح و روان خود سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، درک عمیق این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات و فرهنگ فارسی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۶۹
باد سحر از بوی تو دم زد، همه جان شد
آب خضر از لعل تو جان یافت، روان شد
بی بوی خوشت بر دل من باد بهاری
حقا که بسی سردتر از باد خزان شد
خاک از نفس باد صبا بوی خوشت یافت
بر بوی خوشت روی هوا رقص کنان شد
تا بر در میخانه جان، لعل تو زد مهر
در مصطبهها رطل می لعل گران شد
سر چشمه حیوان به دهان تو تشبه
کرد از نظر مردم از آن روی نهان شد
ماه از نظر مهر رخت یافت نشانی
زان روی جهانی به جمالش نگران شد
گفتم به دل: ای دل مرو اندر پی زلفش
نشنید سخن، عاقبت اندر سر آن شد
جان بر سر بازار غمش دادم و رستم
نقدی سره باید که بدان رسته توان شد
آب خضر از لعل تو جان یافت، روان شد
بی بوی خوشت بر دل من باد بهاری
حقا که بسی سردتر از باد خزان شد
خاک از نفس باد صبا بوی خوشت یافت
بر بوی خوشت روی هوا رقص کنان شد
تا بر در میخانه جان، لعل تو زد مهر
در مصطبهها رطل می لعل گران شد
سر چشمه حیوان به دهان تو تشبه
کرد از نظر مردم از آن روی نهان شد
ماه از نظر مهر رخت یافت نشانی
زان روی جهانی به جمالش نگران شد
گفتم به دل: ای دل مرو اندر پی زلفش
نشنید سخن، عاقبت اندر سر آن شد
جان بر سر بازار غمش دادم و رستم
نقدی سره باید که بدان رسته توان شد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.