هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به جستجوی فردی خاص به نام شمس الدین تبریز میپردازد که در میان حاضران نیست. او از زیبایی و تأثیر این فرد سخن میگوید و از اینکه جهان کفوی برای او نمییابد، اظهار تأسف میکند. شاعر همچنین از عشق آسمان به زمین و القاب شمس الدین تبریز یاد میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۲۳۵
نِگاری را که میجویَم به جانش
نمیبینم میانِ حاضرانَش
کجا رفت او؟ میانِ حاضران نیست
دَرین مَجْلِس نمیبینم نِشانَش
نَظَر میاَفکَنم هر سو و هر جا
نمیبینم اثر از گُلْسِتانَش
مُسلمانان کجا شُد نامْداری
که میدیدم چو شَمعْ اَنْدَر میانَش؟
بِگو نامَش که هر کِه نامِ او گفت
به گور اَنْدَر نَپوسَد استخوانَش
خُنُک آن را که دستِ او بِبوسید
به وَقتِ مرگْ شیرین شُد دَهانش
زِ رویَش شُکر گویم یا زِ خویَش؟
که کُفوِ او نمیبیند جَهانَش
زمینی گَر نیابد شکلِ او چیست؟
که میگردد دَرین عشقْ آسْمانَش
بگو اَلْقابِ شَمسُ الدّینِ تبریز
مَدار از گوشِ مُشتاقانْ نَهانَش
نمیبینم میانِ حاضرانَش
کجا رفت او؟ میانِ حاضران نیست
دَرین مَجْلِس نمیبینم نِشانَش
نَظَر میاَفکَنم هر سو و هر جا
نمیبینم اثر از گُلْسِتانَش
مُسلمانان کجا شُد نامْداری
که میدیدم چو شَمعْ اَنْدَر میانَش؟
بِگو نامَش که هر کِه نامِ او گفت
به گور اَنْدَر نَپوسَد استخوانَش
خُنُک آن را که دستِ او بِبوسید
به وَقتِ مرگْ شیرین شُد دَهانش
زِ رویَش شُکر گویم یا زِ خویَش؟
که کُفوِ او نمیبیند جَهانَش
زمینی گَر نیابد شکلِ او چیست؟
که میگردد دَرین عشقْ آسْمانَش
بگو اَلْقابِ شَمسُ الدّینِ تبریز
مَدار از گوشِ مُشتاقانْ نَهانَش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.