هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی سخن می‌گوید. او از معشوق خود به عنوان موجودی زیبا و قدرتمند یاد می‌کند که قلب و جان او را تسخیر کرده است. شاعر از ترس و احترام به معشوق و همچنین از ناتوانی خود در برابر جذبه‌های او سخن می‌گوید. در نهایت، شاعر به سنت‌های قدیمی اشاره می‌کند و از سکوت دریا و جنبش موج‌ها به عنوان نمادی از عشق و آرامش یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۲۳۸

امروز خوش است دل که تو دوش
خونِ دلِ ما بِخورده‌یی نوش

ای دوش نِموده رویِ چون ماه
وِامْروز هزار شکل و روپوش

دلْ سَجده کُنان به پیشِ آن چَشم
جانْ حَلقه شُده به پیشِ آن گوش

هر لحظه اشارتی که هُش دار
هُش می‌خواهی زِ مَردِ بیهوش؟

سُرنایِ تواَم مرا تو گویی
من در تو فُرودَمَم تو مَخْروش؟

از بیمِ تو گَشته شیر گُربه
در خاکْ خَزیده صَبر چون موش

هر ذَرّه کِنار اگر گُشایَد
خورشید نگُنجَد اَنْدَر آغوش

خورشید چو شُد تو را خَریدار
ای ذَرّه به نَقدْ نَسیه بِفروش

باقیِّ غَزَل مَگو که حیف است
ما در گُفتار و دوستْ خاموش

لیکِن چه کُنم؟ که رَسمِ کُهنه‌ست
دریا خاموش و موجْ در جوش
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.