هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر خود را به موی آشفته‌ی تشبیه می‌کند که در فرمان معشوق است و از بی‌توجهی او رنج می‌برد. او با وجود رنجش، همچنان وفادار است و از معشوق می‌خواهد به او توجه کند. شعر همچنین اشاره‌ای به عشق الهی و رنج‌های عرفانی دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۶۹

ای بهم برزده زلف تو سراسر کارم
من چو موی توام آشفته، فرو نگذارم

کرده‌ام نرم به فرمان تو گردن چون شمع
چه کنم من که به فرمان تو سر در نارم

گرچه در راه تو چون خاک رهم رفته به باد
تو مپندار کزین راه غباری دارم

نظری کن به من آخر که چو چشم خوش تو
مدتی شد که به هم برزده‌ای بنیادم

مشفقی بر سر من نیست که بر آتش من
زند آبی به جز از دیده مردم دارم

نیست جز صبح مرا یک متنفس همدم
کز سر مهر کند یک نفسی در کارم

شعله آتش من سوخت جهانی و هنوز
دم من می‌دهی و می‌نهی ای گل خارم

خام طبعان طبع تو به مدارید زمن
زان که من سوخته، خام خم خمارم

هست سودای ورع در سر سلمان لیکن
حلقه زلف بتان می‌شکند بازارم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.