هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که بر اهمیت جستجوی حقیقت و عشق الهی در مکان‌ها و حالات غیرمنتظره تأکید دارد. شاعر از میخانه، خرابات، و دیوانه به عنوان نمادهایی برای یافتن معنا و رسیدن به مقصود یاد می‌کند و عشق را فراتر از ظواهر دینی و زهد معمولی می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۱۶

مفتاح فتوح از در میخانه طلب کن
کام دوجهان از لب جانانه طلب کن

آن یار که در صومعه جستی و ندیدی
باشد که توان یافت به میخانه طلب کن

در کوی خرابات گرم کشته بیابی
رو خون من از ساغر و پیمانه طلب کن

مقصود درین ره به تصور نتوان یافت
برخیز و قدم در نه و مردانه طلب کن

عاشق چو مجرد شد و دل کرد به دریا
گو در دل دریا رو و دردانه طلب کن

عشاق طریق ورع و زهد ندانند
زهد و ورع از مردم فرزانه طلب کن

ترک غم و شادی جهان غایت عقل است
سر رشته این کار ز دیوانه طلب کن

ای دل تو اگر سوخته منصب قربی
پروانه این شغل ز پروانه طلب کن

سر سخن عشق تو در سینه سلمان
گنجی است نهان گشته ز ویرانه طلب کن
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.