هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از درد فراق و هجران معشوق می‌نالد و از عشق و وفاداری خود سخن می‌گوید. او از معشوقی می‌گوید که با وجود آزار و اذیت، همچنان مورد عشق اوست. شاعر از صبا (باد) به عنوان پیام‌رسان نامه‌اش به معشوق یاد می‌کند و در نهایت، از عارفان صاحب ذوق می‌خواهد که در برابر درد هجران، درمان را رها کنند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عارفانه پیچیده است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد هجران و عشق نافرجام نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۳۹

باز بیمار خودم ساختی و خوش کردی
خون من ریختی و جان مرا پروردی

شرط کردی که دل سوختگان را نبرم
دل من بردی و آن قاعده باز آوردی

خیز و چون گرد زنش دست به دامن نه چنان
کاستین بر تو فشاند تو ازو برگردی

جز صبا نیست بریدی که برد نامه به دوست
خنکا باد صبا گر نکند دم سردی

می‌روی گردئ صفت در عقب او سلمان
به ازان نیست که اندر عقب او گردی

زهر هجران چش اگر عارف صاحب ذوقی
ترک درمان کن اگر عارف صاحب ذوقی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.