هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از فرصتهای از دست رفته عشق و وصلت مینالد و اظهار پشیمانی میکند. او از دوری معشوق و بیتوجهی او شکایت دارد و آرزوی بازگشت به روزهای خوش گذشته را میکند. شاعر همچنین از بخت بد خود میگوید و امیدوار است که روزی دوباره معشوق را در آغوش بگیرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۳۴۰
دلا من قدر وصل او ندانستم تو میدانی
کنون دانستم و سودی نمیدارد پشیمانی
شب وصل تو شد روزی و قدرش من ندانستم
به دشواری توان دانست قدر آسانی
به بایدی نا گه از رویت فتادم دور چون مویت
به سر میآورم دور از تو عمری در پریشانی
به آب دیده هر ساعت نویسم نامهای لیکن
تو حال ما نمیپرسی و نقش ما نمیخوانی
حدیث کار و بار دل چه گویم بارها گفت:
که بد حال است و تو حال دل من نیک میدانی
سر خود را نمیدانم سزای خاک درگاهت
ولیکن کردهام حاصل من این منصب به پیشانی
الا ای بخت کی باشد که باز آن سرور رعنا را
بدست آری بناز اندر کنار ماش بنشانی؟
صبا چون نیست امکان تصرف در سر کویش
نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی!
چو زلف او مرا جانی است سودایی ز من بستان
به شرط آنکه چون پیشش رسی در پایش افشانی
برو در یک نفس بازا که یک دم ماند سلمان را
نخواهی یافتن بازش دمی گر دیرتر مانی
کنون دانستم و سودی نمیدارد پشیمانی
شب وصل تو شد روزی و قدرش من ندانستم
به دشواری توان دانست قدر آسانی
به بایدی نا گه از رویت فتادم دور چون مویت
به سر میآورم دور از تو عمری در پریشانی
به آب دیده هر ساعت نویسم نامهای لیکن
تو حال ما نمیپرسی و نقش ما نمیخوانی
حدیث کار و بار دل چه گویم بارها گفت:
که بد حال است و تو حال دل من نیک میدانی
سر خود را نمیدانم سزای خاک درگاهت
ولیکن کردهام حاصل من این منصب به پیشانی
الا ای بخت کی باشد که باز آن سرور رعنا را
بدست آری بناز اندر کنار ماش بنشانی؟
صبا چون نیست امکان تصرف در سر کویش
نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی!
چو زلف او مرا جانی است سودایی ز من بستان
به شرط آنکه چون پیشش رسی در پایش افشانی
برو در یک نفس بازا که یک دم ماند سلمان را
نخواهی یافتن بازش دمی گر دیرتر مانی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.