هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، زیبایی و جلال معشوق را توصیف می‌کند که با وجود عظمت بی‌نظیرش، در دل کوچک شاعر جای گرفته است. شاعر از تأثیرات عمیق معشوق بر خود و دیگران سخن می‌گوید و به قدرت احیاگر و رازآمیز او اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۴۶

لعل را بر آفتاب حسن گویا کرده‌ای
ز آفتاب حسن خود، یک ذره پیدا کرده‌ای

قفل یاقوت از در درج دهن بگشوده‌ای
گوهر پاکیزه خویش آشکارا کرده‌ای

در همه عالم نمی‌گنجی ز فرط کبریا
در دل تنگم نمی‌دانم که چون جا کرده‌ای

تا به قصد جان مسکین بر میان بستی کمر
صدهزاران جان ز تار موی در وا کرده‌ای

نکته‌ای با عاشقان در زیر لب فرموده‌ای
عالمی اموات را در یکدم احیا کرده‌ای

بعد ازین گر پیش چشمم بر کنار افکنده‌ای
در میان مردمم چون اشک رسوا کرده‌ای

گفته‌ای احوال ما اشک سلمان فاش کرد
از هوای خویش کن این شکوه کزما کرده‌ای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.