هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد فراق و اشتیاق شاعر به معشوق است. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا، مانند مقایسه معشوق به سرو و آب، احساسات خود را بیان می‌کند. او از عشق سوزان، انتظار و فداکاری سخن می‌گوید و در نهایت، به عرفان و رهایی از تعلقات دنیوی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تشبیه‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۳۶۲

رفتی از دست من ای یار و نه آن شهبازی
که بدست آورمت، باز به بازی بازی

بر تو چون آب من ای سرو روان می‌باشم
چه شود سایه اگر بر سر من اندازی

همه آنی همه حسنی همه لطفی همه ناز
به چنان حسن و لطافت رسدت گر نازی

دل و جان دادم و سر نیز فدا می‌کنمت
چون کنم چون تو بدین هیچ نمی‌پردازی

گفته‌ای کار تو می‌سازم اگر خواهی ساخت
ز انتظارم به چه می‌سوزی و کی‌ می‌یازی

سوخت چون عود مرا عشق و بران می‌پوشم
دامن از دود درونم نکند غمازی

پرده گل ز هوا می‌درد و کی ماند
غنچه مستور که با باد کند همرازی

درم خالص قلبم نکند میل خلاص
گر تو در بوته غم دم به دمش بگدازی

پرده بردار ز رخ تا پس ازین بر سلمان
زاهد پرده نشین را نرسد طنازی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.