۳۱۰ بار خوانده شده
ای نسیم صبح بوی جانفزا میآوری
من نمیدانم که این بوی از کجا میآوری؟
ای نسیم از خاک کوی یار، حاصل کردهای
تا نپنداری که از باد هوا میآوری
گلبن بارآورش ما را نمیبخشید بوی
هم تو باری کز برش بویی به ما میآوری
گلستان شوق را، نشو و نمایی میدهی
بلبلان بینوا را در نوا میآوری
ناتوانی زانکه راهی بس دراز و پیچ پیچ
از سر زلف جبینم زیر پا میآوری
رفته بود از جا دل ما بازش آوردی بجای
راستی را شرط دلداری بجا میآوری
گرز روی لطف یکدم میکنی در کوی ما
وقت ما چون صبح از آن دم با صفا میآوری
قاصد سلمانی و یکدم نمیگیری قرار
روز و شب یا میبری پیغام یا میآوری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
من نمیدانم که این بوی از کجا میآوری؟
ای نسیم از خاک کوی یار، حاصل کردهای
تا نپنداری که از باد هوا میآوری
گلبن بارآورش ما را نمیبخشید بوی
هم تو باری کز برش بویی به ما میآوری
گلستان شوق را، نشو و نمایی میدهی
بلبلان بینوا را در نوا میآوری
ناتوانی زانکه راهی بس دراز و پیچ پیچ
از سر زلف جبینم زیر پا میآوری
رفته بود از جا دل ما بازش آوردی بجای
راستی را شرط دلداری بجا میآوری
گرز روی لطف یکدم میکنی در کوی ما
وقت ما چون صبح از آن دم با صفا میآوری
قاصد سلمانی و یکدم نمیگیری قرار
روز و شب یا میبری پیغام یا میآوری
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.