هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از مفاهیم عرفانی و اخلاقی سخن میگوید. او از کشتن جانها، نقشهای بیجان، و افراد بیگناه نهی میکند و به عشق، ایمان، و عدالت اشاره میکند. شاعر همچنین از عشق به شمس تبریزی و سلطنت معنوی او سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده و نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۱۲۵۶
آن کِه جانَش دادهیی آن را مَکُش
وَرْ نَدادی نَقْشِ بیجان را مَکُش
آن دو زُلفِ کافِرِ خود را بِگو
کِی یگانه اهلِ ایمان را مَکُش
آفتابا رویِ خود جِلْوه مَکُن
چند روزی ماهِ تابان را مَکُش
چون تو سیمرغی به قافِ ذوالْجَلال
بازگَرد و جُمله مُرغان را مَکُش
در میانِ خونِ هر مِسکین مَرو
جُز قُباد و شاهِ خاقان را مَکُش
گَر مرا دَربانِ عشقَت بار داد
از سَرِ غَیرتْ تو دَربان را مَکُش
گَر فُضولَم من که مِهْمانِ تواَم
شَرط نَبْوَد هیچ مِهْمان را مَکُش
مَستِ میدانم زِ میْ دانم خَراب
شیشه مَشْکَن مَستِ میدان را مَکُش
شَمس تبریزی تویی سُلطانِ من
بازگشتم بازِ سُلطان را مَکُش
وَرْ نَدادی نَقْشِ بیجان را مَکُش
آن دو زُلفِ کافِرِ خود را بِگو
کِی یگانه اهلِ ایمان را مَکُش
آفتابا رویِ خود جِلْوه مَکُن
چند روزی ماهِ تابان را مَکُش
چون تو سیمرغی به قافِ ذوالْجَلال
بازگَرد و جُمله مُرغان را مَکُش
در میانِ خونِ هر مِسکین مَرو
جُز قُباد و شاهِ خاقان را مَکُش
گَر مرا دَربانِ عشقَت بار داد
از سَرِ غَیرتْ تو دَربان را مَکُش
گَر فُضولَم من که مِهْمانِ تواَم
شَرط نَبْوَد هیچ مِهْمان را مَکُش
مَستِ میدانم زِ میْ دانم خَراب
شیشه مَشْکَن مَستِ میدان را مَکُش
شَمس تبریزی تویی سُلطانِ من
بازگشتم بازِ سُلطان را مَکُش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.