هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد و رنج عشق و جدایی می‌گوید. او سوگند یاد می‌کند که دلش در بند عشق است و درد چشمش او را از راه بازداشته است. بخت ناخوشایند مانع از خدمت او به معشوق شده و او نمی‌تواند دل از عشق بکند.
رده سنی: 15+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

قطعه شمارهٔ ۷۸

خسروا یاد می‌کنم هر دم
به سر تخت خسروی سوگند

که به همراهی مواکب شاه
هست چون دیده‌ام دل اندر بند

چشم زخمی رسید ناگاهم
درد چشمم ز راه باز افکند

خواستیم تا کنم به دیده و دل
خدمتت منع کرد بخت نژند

دل به کلی ز خویش برکندم
دیده را بر نمی‌توانم کند
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قطعه شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:قطعه شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.