هوش مصنوعی: این متن به بیان مفاهیم عرفانی و فلسفی درباره روح و وجود انسان می‌پردازد. شاعر از روح به عنوان موجودی بی‌نشان و بی‌مکان یاد می‌کند و تأکید می‌کند که برای درک آن نباید به دنبال نشانه‌ها یا مکان خاصی بود. همچنین، متن به موضوعاتی مانند رهایی از حرص و حسد، و حرکت به سوی درک عمیق‌تر از وجود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک و تحلیل نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. این مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و ناملموس باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۶۶

روحی‌‌ست بی‌نشان و ما غَرقه در نِشانَش
روحی‌‌ست بی‌مَکان و سَر تا قَدَم مَکانَش

خواهی که تا بیابی؟ یک لحظه‌یی مَجویَش
خواهی که تا بدانی؟ یک لحظه‌یی مَدانَش

چون در نَهانْش جویی دوری زِ آشکارش
چون آشکار جویی مَحْجوبی از نَهانَش

چون زاشکار و پنهان بیرون شُدی به بُرهان
پاها دراز کُن خوشْ می‌خُسب در اَمانَش

چون تو زِ رَهْ بِمانی جانَت رَوانه گردد
وان گَهْ چه رَحْمَت آید از جان و از رَوانَش

ای حَبْس کرده جان را تا کِی کَشی عِنان را؟
دَرتاز دَرجَهانَش اما نه در جَهانَش

بی‌حِرصْ کوب پایی از کوریِ حَسَد را
زیرا حَسَد نگوید از حِرصْ تَرجُمانَش

آخِر زِ بَهرِ دو نان تا کِی دَوی چو دونان؟
واخِر زِ بَهرِ سه نان تا کِی خوری سِنانَش؟
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.