هوش مصنوعی: این متن شعری است که در ستایش یک پادشاه قدرتمند و عادل سروده شده است. شاعر از عدالت، قدرت و حکومتداری شایسته پادشاه تمجید کرده و از ضعف و ناتوانی خود در برابر مشکلات زندگی شکایت می‌کند. او از خداوند می‌خواهد که حامی و یاور پادشاه باشد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و تاریخی است که درک آن به دانش و تجربه بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

قطعه شمارهٔ ۱۰۶

ای شهنشاهی که از بهر صلاح مملکت
آهنیت خود تاج سر شد و مرکب سریر

در جهانداری نظیرت دیده گردون ندید
در جهانداری همه چیزت مهیا جز نظیر

باغ دولت آب فتح از حد تیغت می‌خورد
دشمن آتش نهادت سوخت زین غم گو بمیر

گر سگی می‌گیرد از دیوانگی صحرای موش
شیر دران را چه غم از گربکان موش گیر

داشتم شاها من اسبانی که می‌بردند سبق
از براق سیر آسمان اندر مسیر

خیل گردون غالبا بر سر ایشان رشک برد
کرد هریک را به رنج و علتی دیگر اسیر

این چنین راهی است دور از پیش و از اسبان مرا
لاشه‌ای وامانده است آن نیز چون من لنگ و پیر

باز بین کار مرا کان بار گیرم نیز ماند
هم نماندی گر به کاری آمدی آن بار گیر

من ضعیف و خسته و بار گران بر خاطرم
هر که را باری است و هست از بارگیری ناگزیر

تا نصیر و حافظ و یاور نباشد خلق را
جز خدا بادا خدایت حافظ و یار و نصیر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قطعه شمارهٔ ۱۰۵
گوهر بعدی:قطعه شمارهٔ ۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.