هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از دردها و رنجهای عاشقانه میگوید. او توصیف میکند که عاشق مانند شمعی است که از فرط عشق چهرهای زرد و چشمی اشکبار دارد. عاشق هر شب بیخوابی میکشد و در رنج است. شاعر همچنین اشاره میکند که عاشق سرکش است و در عشقبازیهایش خطر میکند، در حالی که چنین زندگیای برای عاشق حرام است.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و رنجهای ناشی از آن است که درک آن برای سنین پایینتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند «سرکشی در عشقبازی» ممکن است نیاز به توضیح و تفسیر داشته باشند که برای نوجوانان مناسبتر است.
قطعه شمارهٔ ۱۰۸
عاشثی شمعا از آن رو چون منت
چهرهای زردست و چشم اشک پاش
ورنهای عاشق چرا بی علتی
هر شبی بیماری و صاحب فراش
عادتی داری که هر شب تا به تیغ
سر نبرندت نیابی انتعاش
سرکشی در عشقبازی میکنی
رو که بر عاشق حرام است این معاش
چهرهای زردست و چشم اشک پاش
ورنهای عاشق چرا بی علتی
هر شبی بیماری و صاحب فراش
عادتی داری که هر شب تا به تیغ
سر نبرندت نیابی انتعاش
سرکشی در عشقبازی میکنی
رو که بر عاشق حرام است این معاش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:قطعه شمارهٔ ۱۰۷
گوهر بعدی:قطعه شمارهٔ ۱۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.