۲۷۶ بار خوانده شده

قطعه شمارهٔ ۱۰۸

عاشثی شمعا از آن رو چون منت
چهره‌ای زردست و چشم اشک پاش

ورنه‌ای عاشق چرا بی علتی
هر شبی بیماری و صاحب فراش

عادتی داری که هر شب تا به تیغ
سر نبرندت نیابی انتعاش

سرکشی در عشقبازی می‌کنی
رو که بر عاشق حرام است این معاش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قطعه شمارهٔ ۱۰۷
گوهر بعدی:قطعه شمارهٔ ۱۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.