هوش مصنوعی: این متن شعری است که به مفاهیم فلسفی و عرفانی مانند گذر زمان، ناپایداری زندگی، قدرت عشق الهی و تسلیم در برابر آن می‌پردازد. شاعر از انسان می‌خواهد که در برابر عشق الهی تسلیم شود و از غرور و خودخواهی دوری کند، زیرا زندگی موقت است و عشق حقیقی تنها راه نجات است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تسلیم در برابر عشق الهی و ناپایداری زندگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۶۸

صد سال اگر گُریزی و نایی بُتا به پیش
بَرهَم زنیم کارِ تو را هَمچو کارِ خویش

مَگْریز که زِ چَنْبَرِ چَرخَت گُذشتنی‌ست
گَر شیرِ شَرزه باشی وَرْ سِفْله گاومیش

تَن دُنبَلی‌‌ست بر کَتِفِ جانْ بَرآمَده
چون پُر شود تَهی شود آخِر زِ زَخمِ نیش

ای شاد باطلی که گُریزد زِ باطلی
بر عشقِ حَق بچَفسَد بی‌صَمْغ و بی‌سِریش

گَز می‌کنند جامهٔ عُمرَت به روز و شب
هم آخِر آرَد او را یا روز یا شَبیش

بیچاره آدمی که زَبون است عشق را
زَفْت آمد این سوار بر این اسپِ پُشتْ ریش

خاموش باش و در خَمُشی گُم شو از وجود
کانْ عشق راست کُشتنِ عُشّاقْ دین و کیش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.