هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و مستی و توبه‌شکنی سخن می‌گوید. او که عاشقی صدساله است، توبه‌اش را در برابر یار مست و سرمست خود شکسته می‌بیند. باده‌نوشی و مستی، خلوت و توبه را از بین برده و عقل و محتسب را به حاشیه رانده است.
رده سنی: 18+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و باده‌نوشی ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۷۸

یار دَرآمَد زِ باغ بی‌خود و سَرمَستْ دوش
توبه کُنان توبه را سیلْ بِبُرده‌‌ست دوش

عاشقِ صدساله‌‌‌ام توبه کجا من کجا
توبهٔ صدساله را یارْ دَراِشْکَستْ دوش

بادهٔ خَلْوَت نِشین در دلِ خُمْ مَست شُد
خَلْوَت و توبه شِکَست مَست بُرون جَستْ دوش

وَلوَله در کو فُتاد عقل دَرآمَد که داد
مُحْتَسبِ عقل را دست فُروبَستْ دوش
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.