۳۲۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۷۹

باز دَرآمَد طَبیبْ از دَرِ ایّوبِ خویش
یوسُفِ کَنْعان رَسید جانِبِ یَعقوبِ خویش

بَهرِ سَفَر سویِ یار خانه بَرانداخت دل
دید که خود بود دلْ خانهٔ مَحبوبِ خویش

دلْ چو فَنا شُد دَرو مانْد وِیْ او کَشف شُد
آنچه بِگُفت او مَنَم طالِب و مَطْلوبِ خویش

شُکر که عیسیٰ رَسید عازَرِ ما زنده شُد
شُکر که موسیٰ نِمود معجزهٔ خوبِ خویش

شُکر که موسیٰ بِرَست از همه فرعونیان
شُکر که عاشق رَسید در کَنَفِ خوبِ خویش

شُکر که خورشیدِ عشق از سویِ مشرق بِتافت
در دل و جان‌ها فَکَنْد آتش و آشوبِ خویش

شُکر که ساقیِّ غَیْب شُست به میْ جُمله عَیب
شُکر که طالِب رَهید از غَمِ دِلْکوبِ خویش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.